Tom lê o The New York Times. | تام نیویورک تایمز را می خواند. |
Você também sonha em esperanto? | آیا به اسپرانتو هم خواب می بینید؟ |
Aconteceu alguma coisa em casa? | آیا در خانه اتفاقی افتاده است؟ |
Meu pai é camponês. | پدرم دهقان است. |
Você sabe que horas são? | میدونی ساعت چنده؟ |
Ela fez isso de novo. | او دوباره این کار را کرد. |
Fiquei bastante surpreso. | من کاملا تعجب کردم. |
Atenção, as portas estão fechando. | توجه کنید، درها بسته می شوند. |
É um conjunto de falhas. | مجموعه ای از ایرادات است. |
Eles estão passando fome. | آنها از گرسنگی رنج می برند. |
Ele foi enterrado vivo. | او را زنده به گور کردند. |
Envie por correio aéreo. | از طریق پست هوایی ارسال کنید. |
Não vai levar a nada de bom. | به هیچ چیز خوبی منجر نخواهد شد. |
Ele joga golfe todos os domingos. | او هر یکشنبه گلف بازی می کند. |
Eu amo muito a minha família. | من خانواده ام را خیلی دوست دارم. |
Parece que muita gente a conhece. | به نظر می رسد که بسیاری از مردم او را می شناسند. |
Qual foi a causa da explosão? | علت انفجار چه بود؟ |
Você pode vir domingo à noite? | میشه یکشنبه عصر بیای؟ |
Achei esse livro difícil de ler. | خواندن این کتاب برایم سخت بود. |
Seu pai o chama de Tom. | پدرش او را تام صدا می کند. |
Inscrições antigas em pedra. | کتیبه های باستانی روی سنگ. |
Foi muito difícil para mim. | برای من خیلی سخت بود. |
Esta é uma bela flor. | این یک گل زیبا است. |
Vou te emprestar meu caderno. | دفترچه ام را به تو قرض می دهم. |
Temos muitos terremotos no Japão. | ما در ژاپن زلزله های زیادی داریم. |
Adoro andar na chuva. | من عاشق راه رفتن زیر باران هستم. |
Vou vê-lo quando voltar. | وقتی برگشتم می بینمش |
O escritor bebeu vinho. | نویسنده شراب نوشید. |
Você reconhece a pessoa da foto? | آیا فرد داخل تصویر را می شناسید؟ |
Eu estou muito feliz por ver você. | من از دیدنت خیلی خوشحالم. |